آهو خیلی خوشگل بود . یک روز یک پری سراغش اومد و بهش گفت: آهو جون!دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشه؟
آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش.
پری آرزوی آهو رو برآورده کرد و آهو با یک الاغ ازدواج کرد.
شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند.
حاکم پرسید : علت طلاق؟
آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم, این خیلی خره.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: شوخی سرش نمیشه, تا براش عشوه میام جفتک می اندازه.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: آبروم پیش همه رفته , همه میگن شوهرم حماله.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: مشکل مسکن دارم , خونه ام عین طویله است.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: اعصابم را خورد کرده , هر چی ازش می پرسم مثل خر بهم نگاه می کنه.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: تا بهش یه چیز می گم صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: از من خوشش نمی آد, همه اش میگه لاغر مردنی , تو مثل مانکن ها می مونی.
حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟
الاغ گفت: آره.
حاکم گفت: چرا این کارها رو می کنی ؟
الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.
حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه چی کارش میشه کرد.
شش سال اول زندگی:
- گریه نکن
- شیطونی نکن
- دست تو دماغت نکن
- تو شلوارت پی پی نکن
- مامانت رو اذیت نکن
- روی دیوار نقاشی نکن
- انگشتت رو تو پریز برق نکن
- شب ها تو جات جیش نکن
- با اون پسر بی تربیته بازی نکن
- اسباب بازی ها رو تو دهنت نکن
دوره دبستان:
- موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
- پات رو تو جامیزی نکن
- ورق های دفترت رو پاره نکن
- مدادت رو تو دهنت نکن
- تخته پاک کن رو خیس نکن
- حیاط مدرسه رو کثیف نکن
- گچ رو پرت نکن
- تو راهرو سروصدا نکن
دوره راهنمایی:
- ترقه بازی نکن
- تو کوچه فوتبال بازی نکن
- با مامانت کل کل نکن
- اتاقت رو شلوغ نکن
دوره دبیرستان:
- با کامپیوتر بازی نکن
- تقلب نکن
- با دوستات موتورسواری نکن
- عصرها دیر نکن
- با دختر همسایه صحبت نکن
- با بابات دعوا نکن
- مردم آزاری نکن
- نصف شب سر و صدا نکن
- وقتت رو با مجله تلف نکن
دوره دانشگاه:
- سر کلاس درس غیبت نکن
- با دختر همسایه دل و قلوه رد و بدل نکن
- خیابون ها رو متر نکن
- تو سیاست دخالت نکن
- شب برای شام دیر نکن
- با مامور پلیس کل کل نکن
- چراغ قرمز رو عشقی رد نکن
- موبایلت رو Reject نکن
- حذف پزشکی نکن
- آستین کوتاه تنت نکن
- همه رو دودره نکن
دوره سربازی:
- موهات رو بلند نکن
- روت رو زیاد نکن
- از اوامرسرپیچی نکن
- فرار نکن
- با اسلحه شوخی نکن
- غیبت نکن
- به آینده فکر نکن
- درگیری ایجاد نکن
- به فرمانده بی احترامی نکن
دوره شوهر بودن:
- با زنت شوخی نکن
- زنت رو با دختر شمسی خانوم مقایسه نکن
- با دوستانت الواتی نکن
- تو فیس بوک خودت رو مجرد معرفی نکن
- موبایلت رو قایم نکن
- از عکس های قبل از ازدواجت نگهداری نکن
- پولت رو خرج دوستات نکن
- رفتار دوران مجردی رو تکرار نکن
- بدون اجازه زنت هیچ کاری نکن
دوره پدر بودن:
- بچه رو تنبیه نکن
- به بچه بی توجهی نکن
- به بچه توهین نکن
- بچه رو از بازی منع نکن
- بچه ت رو کتک نزن
- بچه دختر شمسی خانومو تشویق نکن
- بچه رو محدود نکن
- به مادر بچه بی توجهی نکن
- بچه رو به هیچ چیز مجبور نکن
دوره پیری:
- برای بچه ها مزاحمت ایجاد نکن
- نوه هات رو لوس نکن
- با پیرزن های دیگه حرف نزن
- هوس جوونی نکن
- از رفتن به خانه سالمندان احساس نارضایتی نکن
- لباس شاد تنت نکن
- به بیوه شدن دختر شمسی خانوم توجه نکن
- تو وصیتنامه، هیچکس رو فراموش نکن
- به هر کی رسیدی، نصیحت نکن
دوره پس از مرگ!
- حالا دیگه دوره نکن تموم شد!
حالا هر کاری دلت می خواد بکن. فقط لطفا با روح دختر شمسی خانوم کاری نداشته باش!
بختک یک پدیده طبیعی است که عده بسیاری آن را تجربه کرده اند. به این شکل که از خواب بیدار شده و هشیاری خود را به دست می آورند، اما قادر به تکان دادن هیچ کدام از اجزای بدن نیستند و بعد از لحظات کوتاهی این حالت برطرف می شود.
باور خرافی رایج در میان مردم این است که موجودی مثل اجنه بر روی سینه می نشیند و به همین دلیل احساس خفگی ایجاد میشود. حتی نقاشی معروفی توسط هنری فوسلی نیز در این باره کشیده شده است.
در طب قدیم، توضیح این پدیده، به این شکل بود که غلبه بلغم آن را به وجود می آورد. و توضیح مطلب بدین شکل است:
وقتى شخصى غذا میخورد آن غذا پس از طبخ در معده به كبد میرود و به چهار جزء تقسیم مىشود:
جزء اول كه مایعى زرد رنگ و از سه جزء دیگر سبكتر است و در روده مىایستد موسوم بصفراء است.
جزء دوم كمى سنگینتر است و بعد از صفرا واقع مىشود و آن خونست.
جزء سوم مایه سفید لزجى است كه آن را بلغم مىنامند.
جزء چهارم كه از همه اینها سنگین تر است و مانند گل و لاى میماند سوداء نام دارد.
طبیعت صفراء سرد و خشك، طبیعت خون گرم و تر، طبیعت سوداء سرد و خشك و طبیعت بلغم گرم و تر است.
... طبایع را بر چهار جزء بدن تقسیم كرد: بر سر، سینه، پهلو و شكم.
۱- خون را بر سر و صورت و چشمها و گوشها و بینى و دهان و دماغ مسلط كرد. ۲- بلغم را بر سینه با نیروى باد استیلا داد. ۳- صفرا را بر دندههاى پهلو غالب كرد. ۴- سودا را بر شكم و احشاء و امعاء سیطره داد.
هر كدام از این اخلاط غلبه كند آثارش در جاهائى كه فوقا ذكر شد بیشتر مشهود است مثلا: وقتى خون غلبه كند رنگ رخساره و زبان و چشم سرخ مىشود ... وقتى صفرا غلبه میكند نیز داراى علائم بسیارى است كه ظاهرتر از همه عطش زیاد و درد پهلو و معده و احساس سوزش است. وقتى سوداء غالب مىآید شكم به پشت مىچسبد و بیمار احساس گرسنگى زیاد میكند. هنگامى كه بلغم چیره مىشود شخص بسیار آروغ میزند به تنگى نفس مبتلا مىشود، كمتر احساس عطش میكند و بسیار گمان مىبرد كه سینهاش را خلط گرفته است.
بیمار بلغمى بسیار به سنگینى سینه مبتلا مىشود، چنان كه گاهى تخیل چیزى را در روى سینهاش مجسم میكند كه از آن تعبیر به بختك مینمایند.[۱]
و راه حلی که برای جلوگیری از بختک در افرادی که مبتلا به آن می شوند، می تواند توصیه هایی نظیر: پرهیز از خوردن زیاد غذا و نوشیدن كافئین به مقدار زیاد و كشیدن سیگار پیش از خواب، كاهش سطح استرس، خوابیدن به اندازه كافی، انجام ورزشهای منظم و ... باشد. حتی در برخی موارد از دارو نیز استفاده می شود.
غریزة جنسی یكی از نیرومند ترین غرائز انسانی است، تا آن جا كه پاره ای از روانكاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان می دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز می گردانند. از سوی دیگر این یك قانون كلی است كه اگر به غرایز طبیعی انسان به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آن متوجه طریق انحرافی خواهد شد، زیرا غرایز طبیعی را نمی توان از بین برد. و اگر بتوانیم آن را سركوب كنیم، عاقلانه نخواهد بود، زیرا مبارزه با قانون آفرینش، تبعات منفی بسیاری دارد. بنابراین راه صحیح آن است كه غرائز را از طریق معقولی اشباع كرد و از آن ها در مسیر زندگی بهره برداری نمود.
از سویی در مواردی ازدواج دائم مقدور نیست. مثل اینکه دو طرف توانایی پذیرفتن مسئولیتهای گسترده ازدواج دائم را ندارند، یا افراد متأهل درمسافرت های طولانی و یا به علل دیگری با مشكل عدم ارضای غریزة جنسی رو به رو می شوند. یا عوامل دیگری، نیاز به ازدواج موقت را به وجود می آورد.
و اسلام كه قوانینش مطابق مصالح و مفاسد حقیقی و متناسب با ذاتیات انسان است، در کنار ازدواج دائم، ازدواج موقت را نیز تشریع کرده و آن را مجاز می داند. البته باید متوجه این نکته بود که قوانین اسلام، همانند قطرات زنجیر به یکدیگر متصل می باشند. و نباید به صورت بخشی و جزئی دیده شوند. یک جزء در یک سیستم می تواند زیبایی بخش باشد، در حالی که اگر از آن سیستم خارج شود و جدا در نظر گرفته شود، جز زشتی نداشته باشد. مثل خال بر روی گونه که سبب زیبایی آن می شود، اما اگر آن خال جدا از گونه باشد، امری قبیح و کریه خواهد بود.
«أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ [بقره/۸۵] آیا به بعضى از كتاب ایمان مىآورید و بعض دیگر را انكار مى كنید؟ پاداش كسى كه چنین كند در دنیا جز خوارى نیست و در روز قیامت به سختترین وجهى شكنجه مىشود و خدا از آنچه مىكنید غافل نیست.»
بنابر این باید در نظر داشت که همان دینی که ازدواج موقت را تشریع کرده است، مجوزی برای تنوع طلبی و هرزگی نمی دهد و نفس اماره انسان را دشمن ترین دشمنان انسان معرفی می کند:
«قَالَ النَّبِیُّ ص أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْك[۱] پیامبر (ص) فرمودند: دشمن ترین دشمنان انسان، نفس میان دو پهلوی اوست. (کنایه از شکم و شهوت جنسی)»
با این نگاه روشن می شود که ازدواج موقت در جای خود بسیار مناسب و حتی ضروری است. که مقابله با آن، تبعات منفی بسیاری در جامعه ایجاد می کند. حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند:
«لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ الْخَطَّابِ فَلَوْلَاهُ مَا زَنَى إِلَّا شَقِیٌّ أَوْ شَقِیَّةٌ- لِأَنَّهُ كَانَ یَكُونُ لِلْمُسْلِمِینَ غَنَاءٌ فِی الْمُتْعَةِ عَنِ الزِّنَا[۲] خدا پسر خطاب را لعنت کند ، اگر او نبود، کسی مرتکب زنا نمی شد، به جز انسان پست! چون مسلمانان به واسطه متعه، نیازی به زنا نداشتند.»
و مطلبی دیگری که باید به آن توجه نمود، این است که ازدواج موقت، مانند ازدواج دائم، یک رابطه با ضوابط خاص و روشن است. و بیان یک جمله ساده، به منزله امضای یک قرار حقوقی است. قراری که به تبع آن حق و حقوق طرفین در حالات و شرایط مختلف تعیین شده است. پس نباید گمان نمود که ازدواج موقت، تنها چند لفظ است و تفاوت دیگری با روابط نامشروع ندارد. چون هرگز امضای یک چک، به خط خطی کردن کاغذ تشبیه نمی شود، اگر چه ممکن است، ظاهر آن ها تفاوت چندانی نداشته باشند.
ازدواج موقت شبیه همان است كه امروزه در كشورهای دیگر به نام ازدواج توافقی مطرح می شود كه زن و شوهری توافق می كنند تا مدت چند سال با هم زندگی مشترك داشته باشند و در صورت موافق بودن علایق و سلیقه ها در روحیات یكدیگر، با هم عقد ازدواج دائم ببندند. ازدواج توافقی ممكن است تا پایان عمر هم طول بكشد و كاملاً مشخص است كه این عمل با آنچه در كشورها به نام فحشا وجود دارد، متفاوت است.
سلام اگر لطف کرده چند دقیقه ای به حرفهایم گوش دهید تا زندهام مدیون شما خواهم بود. خواهش می کنم به این پرسش من جواب دهید من پسری هستم که مانند شما دچار احساس وابستگی به دوست خود که پسر است شده ام، اوراخیلی دوست دارم فکر کنم او نیز همینطور باشد. اگر با کسی صمیمی می شود خیلی عذاب میکشم، هر روز از خدا میخواهم به من کمک کند یا مرا از شرّ این حس خلاص کند. من شاگرد ممتاز با معدل بیست وراهنمایی هستم به خاطر او کم کم تضعیفی در درسهایم ای دیده میشود خواهش میکنم به من بگوئید چکار کنم؟
پاسخ:
باعرض سلام و تشکر
خدمت شما عرض کنم یكی از نیازهای اساسی روان انسان نیاز به دل بستگی و تعلّق به گروه و ارتباط با همنوعان و همسالان است. افراد انسانی در هر مرحله از رشد و تحوّلات زندگی، محتاج گروه یا فردی هستند كه به آن تعلّق داشته باشند. این گروه در ابتدا خانواده است و سپس مدرسه و دوستان و كمی بعد جامعه و افراد آن. فرد به وسیله دوستان و افراد جامعه و به وسیله قضاوت آنان، به خصوصیات اخلاقی و استعدادهای خود پی می برد و در ارتباط با جامعه، آداب و رسوم اجتماعی را می آموزد و هنجارهای اجتماع را كشف می كند.
دوست و ارتباطات دوستانه باعث رشد شخصیت و كمال آن می شود. اما فاجعه از آنجا شروع می شود که فرد به جای لذت بردن از محبت و توجه دیگران نیاز مند و وابسته به دیگران می شود که معمولا آن دیگران فقط یک فرد است. در این وضعیت فرد به جای کنترل احساسات و توجه به استقلال شخصیتی و افزایش عزت نفس و احترام به خود به صورت کامل جذب فرد مقابل شده و با خودخواهی تمام سعی می کند طرف مقابلش راهم محدود کند و دوست نداشته باشد که طرف مقابل با کسی دیگری در ارتباط باشد. پس اسیر کردن دیگران در زندان احساس خود که این خود هم اسیر احساسات خودش است و به جای آرامش و لذت که نشانه های دوستی های سالم است دچار اضطراب و دلشوره و حال بد می شود. پس شما با آشنایی بیشتر نسبت خود سعی کنید هسته اصلی آرامش و امنیت روانی را در خودتان پیدا کنید و سعی کنید خوبی های دیگران را که باعث جذب می شود در خودتان پیدا کنید و با دیدن نقاط مثبت و خوبی ها و ارزش گذاری نسبت به آنها به یک فرد مستقل با اعتماد به نفس بالا از خودتان انرژی بگیرید و تنها بخشی از لذت هایتان را از رابطه با دیگران و آن هم نه از یک نفر بلکه هر چه تعداد دوستان بیشتر باشد و در موضوعات و حیطه های مورد علاقه شما از دوستان بیشتر استفاده کنید این وابستگی بیمارگونه و آزار دهنده در شما و احساس محدود شدن و اسیر شدن و کلافگی و تنفر در طرف مقابلتان به وجود نمی آید موفق باشید.
۲۱ سال سن دارم به خاطر چهرهی زشتم از جامعه گریزانم. چون هر جا میروم مسخرهام میکنند. به خاطر چهرهی زشتم از زندگی خیری ندیدم ولی همیشه خدا را شکر میکنم که بدن سالمی دارم. سوالی در ذهنم است که عدالت خدا در رابطه با چهره کجاست؟ چرا یکی مثل من باید زشت آفریده شود و یکی دیگه خوشگل!؟ این چه عدالتی است؟ چرا من نباید خوشگل باشم و دیگری زشت؟
پاسخ:
باعرض سلام و تشکر
از اینکه سوالتان را با این بخش در میان گذاشته اید بسیار خوشحالیم از طرفی از اینکه نقاط مثبت و خوبی های خودتان را هنوز فراموش نکرده اید افتخار می کنیم. خدمت شما عرض کنم موضوع زیبایی در انسان به علل و عوامل چون تغذیه، احساسات، افکار و هیجانات و رفتارهای مادر قبل، حین و بعد از بارداری و مسایل ژنتیکی مربوط است و خداوند هم اگر بخواهد خود در عواملی که خود آفریده و منطق زندگی را برآن استوار کرده به مستقیم دخالت کند دیگر هیچ علمی صورت نمی گرفت و کلا منطق جهان به هم میخورد و یک نوع هرج و مرج پیش می آمد. پس خداوند این دنیا را طوری طراحی کرده است که همه چیز بر اساس منطق پیش برود و دانشمندان علوم به تدریج در خلقت خدا تفکر کنند و راز و رمزها و علت ها و معلول های نهفته را از این جهان به تدریج کشف کنند پس خداوند بر خلاف منطق کاری را انجام نمی دهد.
نکته دیگر اینکه سعی کنید عزت نفس، خودارزشمندی و قیمت گذاری خودتان را بر روی آنچه که در ایجاد آن اختیار دارید تمرکز کنید و آن چیز همان اخلاق، رفتار و تفکر سازنده و کارآمدتان است. خداوند هم در قرآن می فرماید «ان اکرمکم عنداللَّه اتقیکم: عزیزترین و کریم ترین افراد نزد خدا با تقوا ترین هستند»(حجرات/۱۳) پس ملاک ارزش گذاری انسان عمل و رفتار صالج و خوش اخلاق بودن است. از طرفی ملاک قیمت گذاری در غیر انسان ها زیبایی و شادابی و قبراق بودن ظاهری و فیزیکی است مثلا کسی که می خواهد حیوانی را بخرد به وزن و دندان و ظاهرش نگاه می کند و قیمت گذاری می کند کسی که به دلیل ظاهر، فردی را مسخره کند و یا کسی که تصویر ذهنی نامناسبی از خودش را در ذهن می پروراند و من واقعی اش از نظر ظاهری با من آرامانی اش مطابق نباشد به عبارت دیگر آنچه دوست دارد باشد و آنچه که الان هست با هم متفاوت باشد حتما انسان شناسی اش ضعیف است و باید چندین واحد انسان شناسی بخواند.
من ۱۷ سال سن دارم و مدت ۲ سال استمنا میکردم و ۶ ماه است که ترک کردهام. از ۴ ماه قبل تقریبا هفته ای ۲-۳ بار در خواب محتلم میشوم. این مقدار بیش از معمول من را اذیت میکند. برای کاهش آن چه بايد کرد؟ عوامل تحریک کننده ای هم تقریبا ندارم.
پاسخ:
احتلام برای جوانان در سن و سال شما پدیده ای طبیعی است و در صورت عاری بودن از زمینه های شخصی و اجتماعی رخداد، در بیداری و مستند نبودن به عوامل برخاسته از زندگی روزانه گناه و نقص هم تلقی نمی گردد پس وجود احتلام در زندگی جوان پدیده پذیرفته شده است اما سیکل تکرار آن به چندین عامل اساسی ارتباط پیدا می کند و نمی توان برای تمام جوانان سیکل هفته ای و کمتر و یا بیشتر معین نمود عواملی مؤثر هستند که سیکل تکرار آن را رقم می زنند.
سه گروه عوامل در سیکل این پدیده مؤثرند: ۱- عوامل سرشتی و ژنتیکی. ۲- عوامل محیطی. ۳- تغذیه.
۱- از بین عوامل فوق عامل سرشتی و ژنتیکی در اختیار شما نیست و به توانایی های به ارث رسیده که میزان نیاز جنسی را رقم می زند بستگی دارد یعنی سیکل تکرار احتلام از ناحیه عامل ژنی وابسته به میزان نیاز جنسی فرد است.
۲- عوامل محیطی: منظور از عوامل محیطی آن دسته از دیدنی ها، شنیدنی ها و پدیده های محیطی دیگر است که نیازهای جنسی فرد را برمی انگیزد. بسیار از اوقات دیدن صحنه های محرک موجب به اوج رسیدن توان جنسی و تخلیه آن در خواب می گردد. شاید شخصی که با این پدیده های تحریک کننده برخورد می کند مرتکب گناه نشود یعنی نگاه طبیعی و عاری از آلودگی داشته باشد ولی آن پدیده به صورت قهری اثر خود را بر سیستم زیستی گذارده و توان جنسی را افزایش می دهد و آن را سریع غنی ساخته و نیازمند تخلیه می نماید. بنابراین یک راه، تأثیر عوامل محیطی تحریک کننده است و آدمی بر این گروه عامل سلطه دارد و می تواند مطابق هدف خود آنها را به کارگیرد هم می تواند از این عوامل بهره برداری کند و میزان نیاز جنسی را افزایش دهد و هم می تواند با حذف پدیده های محرک از محیط زندگی خود میزان نیاز جنسی و توان جنسی را کاهش داده و به تبع آن سیکل تخلیه و احتلام را به عقب بیاندازد. بر همین اساس توصیه ما آن است که از تمام عوامل محیطی تحریک کننده پرهیز کنید و چشم از محرک های چشمی، گوشی و محرک های شنیداری بسته دارید تا میزان تأثیر این عامل را کاهش دهید.
۳- عامل سوم تغذیه است: این عامل همانند عوامل محیطی عاملی ارادی است و تأثیر قهری زیستی دارد و با مصرف غذاهای پرانرژی و افزاینده توان جنسی، سیکل احتلام کوچک گشته و تکرار پذیری سریع و زده پیدا می کند، لذا توصیه می شود از غذاهایی که به سطح توان جنسی تأثیر مثبت دارد و آنها را افزایش می دهد اجتناب کنید. مانند: پیاز، تخم مرغ، ادویه های بسیار تند، غذاهای پرچرب و مصرف نوشیندنی در وسط غذا و گوشت قرمز و از طرف دیگر مصرف غذاهایی که تأثیر منفی دارند و توان جنسی را کاهش می دهد بیشتر استفاده کنید مانند سبزیجات، ماست و پنیر کم چرب، گوشت دریایی و... .
در اینجا تذکر یک نکته ضروری است که عوامل محیطی شامل عوامل برانگیزنده قوت تفکر و تخیل نیز می شود. یعنی شنیدن و دیدن صحنه ها و مطالب محرک و از جانب دیگر تفکر بر روی آنها موجب توجه ذهنی و اشتغالات ذهنی به این گونه صحنه ها و مطالب خود به خود تأثیر در افزایش توان جنسی دارد و بیشتر اوقات این افکار موجب کوتاه شدن سیکل احتلام می گردد از این روی توصیه می شود اکیدا ذهن و فکر خود را به این گونه امور مشغول نسازید که فکر پریشان خواب پریشان می آورد.
بي ترديد يکی از نيرومندترين غرايز، نيروي شهوت و غريزه جنسی است. اين نيرو که از ابتداي تولد به صورت نهفته در وجود آدمي به وديعه نهاده شده است، تا زمان بلوغ هم چنان دوران آرام و بي تحرکی را پشت سر مي گذارد، اما به محض شروع دوران نوجواني آرام، آرام زمان بيداري و شکفتگی آن فرا مي رسد و رفته رفته تمامي وجود نوجوان را در بر مي گيرد و بر تمامی رفتار انسان اثر می گذارد. به همين دليل غريزه جنسی و نيروی شهوت فرد را با مشکلاتی مواجه می سازد.
براي تعديل و کنترل غريزه جنسی راه های متعددي وجود دارد که به برخی از آن ها اشاره مي کنيم. اما قبل از آن بيان اين نکته لازم است که کنترل غريزه جنسي به صورتي که منطبق با فطرت انسانی باشد، امري ممکن و در عين حال پيچيده و دشوار است. آن هايی که از مبانی اخلاقی و معنوی محکم و متينی برخوردارند و نيز از شرايط خانوادگی خوب و مطلوبی از حيث ارزش های اخلاقی بهره مند هستند و اراده قوی دارند، به خوبی مي توانند از پيامدهای منفي آن مصون باشند.
براي کنترل غريزه جنسی هم خود فرد و هم والدين و اطرافيان مسئوليت دارند. آن چه مربوط به خود شما می شود و سؤال شما از اين زاويه است عبارتند از:
۱- برنامه ريزي براي کار مداوم:
جوانان و نوجوانان از نيروی سرشار و فوق العاده ای برخوردارند. اين نيرو اگر در زمينه های ديگر مورد استفاده قرار نگيرد و به صورت مطلوب از آن استفاده نشود، با توجه به شرايط سنی آن ها در قالب امور جنسی و شهوانی ظاهر خواهد شد. اگر جوانان و نوجوانان به کار مداوم عادت کنند و نيرو و توان خود رادر اين زمينه به مصرف برسانند تا حدودی از انحرافات اخلاقی و شهوت و غريزه جنسی در آنان پيشگيری مي شود. کارهای بدنی موجب تعادل جسم و روان می شود. اگر نيک بنگريم افرادي که به کار مداوم مشغول هستند و نيرو و استعدادشان را در زمينه های مثبت و سالم به کار می اندازند، کم تر دچار انحرافات اخلاقی و بحران های روحی می شوند. کار موجب می شود نيرو و انرژی جوان قبل از آن که به چربی های اضافی تبديل گردد و اختلالاتی در ساز و کار اندام های بدن ايجاد گردد، از طريق سوخت و ساز مفيد و سالم به مصرف برسد.
۲- تنظيم خواب:
تحقيقات نشان مي دهد که بيشتر انحرافات به خصوص در زمينه مسايل جنسی از فکرهای ناسالم و خيال پردازی هايی که جوانان قبل از خواب رفتن دارند، ناشي می شود. اگر جوان قبل از آن که به خواب برود، فکرش به خودش و يک سری مسايل و موضوعات مربوط به دوره جوانی، معطوف گردد، کم کم به انحرافات کشيده خواهد شد. بنابراين، يکی از روش های پيشگيری از انحرافات اين است که برنامه خواب به صورت دقيق تنظيم شود و تا زماني که خواب بر شما غالب نشده به رختخواب نرويد. وقتي به رختخواب برويد که کاملاً خسته و آماده خواب هستيد. لازمة اين کار اين است که در طول روز مشغول فعاليت های مهم بوده و به اندازه کافي کار کرده باشد.
طبيعي است اگر جوان با خستگی به رختخواب نرود، به ناچار مدت زمانی را در بستر بيدار خواهد ماند تا به تدريج به خواب رود و چون افکار و انديشه های شهوانی و تحريک آميز معمولاً در اين مواقع به سراغ جوان می آيند، تنظيم ساعات خواب براي جوان، ضرورت خاصي می يابد. يکي از روان شناسان در اين باره مي گويد: نيمه اول شب بيش از نيمه دوم آن به بدن نيرو می دهد بنابراين بايد از آن به نحوی مفيد استفاده شود. و صبحگاهان به محض اينکه از خواب بيدار شديد. بي درنگ از بستر برخيزيد و توجه داشته باشيد که بامدادان بيدار ماندن در بستر خواب، بسيار زيان بار است، جسم را سست و ناتوان مي سازد و وسوسه هاي شوم در دل فرد ايجاد می شود.
۳- دوري از محيط هاي آلوده و ناسالم:
يکي از علل و عوامل انحرافات جنسی و به طور کل انحرافات اخلاقی، محيط آلوده و محرک های شهواني است. محيط از طريق وارد نمودن عناصر محرک در گرايش های انحرافی، منجر به طغيان غريزه جنسی در جوان مي شود. مسايلي از قبيل بدحجابی، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، برخي از سريال های تلويزيونی و فيلم های خارجی و هم چنين استفاده نادرست از اينترنت در تحريک شهوت و غريزه جنسی جوان مؤثر است شايد براي برخی از نوجوانان يادآوری و تذکر مسايل دينی و اخلاقی چيزی بيهوده و غير ضروری تلقی شود، زيرا آن ها نه در فکر سلامت خويش هستند و نه مسايل اخلاقی و دينی را می پذيرند، اما برای شما که روحيه مذهبی قوی داريد و همين مسأله باعث شد تا نگران آينده تان باشيد، گفتن اين مسايل مهم و ضروری است. اگر واقعاً می خواهيد از جوانی تان به خوبی استفاده کنيد و در راه درست و سالم گام برداريد، سعی کنيد از محيط های آلوده و ديدن عوامل تحريک کننده، جداً پرهيز نماييد.
۴- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت:
يکی از زمينه های پيدايش انحرافات در جوانان و نوجوانان، استفاده نادرست آن ها از اوقات فراغت است. اوقات فراغت طولانی و بي برنامه نوجوانان را عاصی و سرگردان می کند. آن ها به تدريج سرخورده و مأيوس می شوند و در نتيجه به دنيای درون خويش پناه می برند و در کنج خلومت و انزوا راهی براي مشغوليت خود می جويند.
۵- بر خورداري از روابط سالم انساني:
جوانان و نوجوانانی که روابط نامطلوب و ناسالم دارند و با افراد منحرف و بي بند و بار دوست و رفيق هستند، کم کم به انحرافات کشيده می شوند و تحت تأثير امور شهوانی قرار می گيرند. نفوذپذيري جوانان از دوستان و همسالان بيش از ساير گروه ها است. در سنين بلوغ صحبت های آهسته و در گوشی بين نوجوانان بيش تر می شود و محور اين گفتگوها، غالباً مسايل جنسی و امور شهوانی است که به صورت مخفيانه و به دور از انظار بزرگ ترها طرح می شود. براي پيشگيری از انحرافات اخلاقی سعی کنيد از دوستي های آلوده و مشکوک جداً پرهيز نموده و با افراد سالم و مذهبی ارتباط برقرار نماييد.
۶- پرورش تقوا و معنويت در وجود خويش:
همه آنچه بيان شد، به نحوی می توانند در پيشگيري از انحرافات اخلاقی و طغيان شهوت و غريزه جنسی نقش داشته باشند، اما آن چه بيش از همه ضروری است و به صورت زيربنايی در شخصيت و رفتار جوان مؤثر است. پرورش معنويت و تقويت ايمان و تقواي الهی است. ما در عصری زندگي می کنيم که جهان به شدت در ماديات فرو رفته و يک سره غرق در جاذبه های نفساني و امور شهوانی گرديده است. در شرايط کنونی، خلأ عظيم و هولناکي از اخلاق و معنويت پديد آمده و تمامی مشکلات انسان ها نيز از همين جا ناشی شده است.
اگر با تقويت ايمان و نيروی اراده، باورها و اعتقادات نوجوانان تقويت گردند، بدون شک بخشی از مشکلات آنان به ويژه در زمينه مسايل اخلاقي و شهوت و غريزه جنسي درمان می شود.
اگر نوجوان از ته دل باور نمود که تمام اعمال و رفتار او را خدا می بيند و بر اساس عملکرد افراد به آن ها پاداش می دهد و اساساً سعادت و خوشبختی انسان به دست خودش می باشد، در اين صورت احتمال اينکه مرتکب گناه نشود بسيار زياد است.
يقين داشته باشيد، تا زماني که نيروی ايمان و تقوا در وجود انسان بارور و تقويت نگردد، هيچ ضمانتی از شهوت و انحرافات اخلاقی وجود ندارد. به خصوص در وضعيت کنونی که عوامل تحريک کننده بسيار زياد است. بنابراين قبل از هر چيزي سعي کنيد نيروی ايمان و تقوا را در وجود خويش بارور کنيد. اگر فکر و ذهن شما متوجه خدا باشد و هميشه نماز خود را اول وقت انجام دهيد، خداوند شما را ياري می کند تا از هر گناهی مصون بمانيد و تحت تأثير شهوت و غريزه جنسی قرار نگيريد. خداوند در قرآن میفرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ َالْمُنكَرِ؛[عنكبوت/۴۵] به درستی كه نماز انسان را از هرگونه آلودگی و عمل زشت و گناه دور نگه میدارد.» نماز واقعي نه تنها والاترين عامل کنترک شهوت و دفاع در برابر هجوم انحرافات اخلاقی تلقي مي شود، بلکه عامل تهاجمی عليه انحرافات و شهوت ها نيز محسوب می گردد.
۷- تسهيل و تسريع درازدواج:
علاوه بر آن که جوان سعی در کنترل شهوت و غريزه جنسی می کند، بايد برای ازدواج که يگانه راه درست ارضای غريزه جنسی می باشد، نيز اقدام کند به اين معنا که پسرها از ۱۸ سالگي به بعد می توانند به فکر ازدواج باشند و اگر شرايط را مساعد می بينيد، از همين سن مقدمات آن را فراهم کنند و دخترها هم چنان چه مورد مناسبی به خواستگاری آن ها آمد به دلايل نوعاً غير موجه و پوچ مثل هنوز زود است، می خواهم درس بخوانم، داماد وضع مادی خوبي ندارد و... از ازدواج خودداري نکنند و والدين هم سنگ اندازی های غير منطقی نداشته باشند.
اميد است با رعايت اين نکات و به خصوص توجه به تقوا و نماز بتوانيد غريزه جنسی و حس شهوت را در خويش کنترل و مهار نماييد و زمانی که فرصت مناسب براي ازدواج فراهم گرديد، به ازدواج اقدام کنيد. البته توجه داريد که ازدواج کردن غير از فرزند آوری است اگر میگوييم در اين سن ازدواج کنيد منظور رسيدن به تمام کار کردهای ازدواج نيست.
علاوه بر راهکارهای ارائه شده که رعايت آن ها می تواند به شکل زيربنايی اين مشکل را برطرف کند يک سری توصيه های کاربردی تر به اختصار ارائه می شود:
۱- مراقب نگاه تان باشيد.
۲- از خلوت با نامحرم، سخن گفتن و شوخی کردن با آن ها جداً خودداري کنيد.
۳- از فکر کردن، تصور و تخيل جنس مخالف و مسايل جنسی خودداري کنيد.
۴- از نگاه کردن به تصاوير و فيلم های تحريک کنند جداً خودداري کنيد.
۵- از شوخي های جنسی و محرک پرهيز کنيد.
۶- در صورت شدت شهوت، خوردن غذاهای محرک و داراي کالري زياد مانند خرما، پياز، فلفل و... را به حداقل برسانيد.
۷- براي تعديل نيروی جنسی خود حتماً ورزش و تحرک جسمانی و کار فيزيکی و بدني را در زندگي روزمره خود لحاظ کنيد.
۸- دعا و توسل براي نگهداری ايمان و رفع مشکلات می تواند مفيد باشد.
۹- روزه گرفتن موجب کاهش نيروی جنسی می شود.
۱۰- سعي کنيد در طول روز با وضو باشيد و از نورانيت آن استفاده کنيد.
در پايان توجه شما را به اين روايت جلب مي کنيم:
امام علي(ع) مي فرمايند: «اکره نفسک علي الفضائل فان الرذائل انت مطبوع عليها؛ با سعي و مجاهدت فضايل اخلاقی را به نفس سرکش خود تحميل کن، زيرا خواهش طبيعی بشر بر شهوات و رذايل اخلاقی است.» [فهرست غرر، ص ۳۰۹.]
جک جدید و لطیفه های بامزه
sms khndedar
•
•
•
ما اخرش نفهمیدیم اونی که به ما میگه جیگر
ما رو دوست داره یا منظورش خرکلاه قرمزیه
•
•
•
جک جدید روزه
sms khndedar
•
•
•
میدونین خوش شانسی چیه؟
اینه که تو ماه رمضون یادت بره روزه ای بعد اب بخوری
حالا میدونین بد شانسی چیه؟
اینه که تو ماه رمضون یادت بره روزه ای بری ساقه طلایی بخوری
•
•
•
جک جدید آیفون
sms khndedar
•
•
•
من یه سوالی ذهنمو درگیر کرده با این مضمون که :
با گوشی سامسونگ هم میشه جلو آینه عکس گرفت ؟
یا فقط باید آیفون باشه ؟
•
•
•
جک جدید نان رسانی
sms khndedar
•
•
•
اگه ریا نباشه بنده “نان آور” 3 خانواده هستم
البته ببخشید سوتفاهم نشه یه وقت من فقط میرم نونوایی
واسه این 3 خانواده نون میارم وگرنه منو چه به کسب معاش …
•
•
•
جک جدید معلم و شاگرد
sms khndedar
•
•
•
معلم رو به دانش آموز : چرا درست رو نخوندی؟
دانش آموز : برا اینکه شما منو کتک بزنید و بچه ها عبرت بگیرن و درس بخونن
•
•
•
جک جدید ایرانسل
sms khndedar
•
•
•
اینایی که نام کاربریشون شماره موبایلشونه
اینارو اذیت نکنین!
بیچاره ها خسته شدن از دست اس ام اس های ایرانسل!
اینا دنبال دوست میگردن باهاشون مهربون باشین!
•
•
•
جک جدید ضد دختر
sms khndedar
•
•
•
یه دستگاهی باید اختراع بشه
این قر و غمزه رو از صدای بعضی دخترا حذف کنه
تا آدم بفهمه چی میگن
یه جور نویزگیر تقریبا!
•
•
•
جک جدید ازدواج
sms khndedar
•
•
•
یکی از کلماتی که هر دختر و پسری دوست داره بکار ببره
برای خانوما : آقامون !
برای آقایون : خانومم !
خدا نصیب همه ازین کلمات بکنه
•
•
•
جک جدید خوشگلی
sms khndedar
•
•
•
میگن هر خوشگلی یه نقصی داره…
منم خوشگلم ولی نمیدونم چرا نقص من تو قیافمه
•
•
•
جک جدید جام جهانی
sms khndedar
•
•
•
باور کنید این اسپریه داوران جام جهانی که مخترعش هم ثروت مند شده
همون بفرشادیه عروسی های خودمونه فقط بسته بندیش عوض شده
حالا هی بگید نه!
•
•
•
جک جدید خرید خودرو
sms khndedar
•
•
•
دﯾﺪﯾﻦ ﭼﯽ ﺷﺪ ؟
اوﻣﺪم ﯾﻪ ﺑﻮﮔﺎﺗﯽ وﯾﺮون ﺑﺨﺮم ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺳﺮ ﯾﻪ ﺣﺮف ﮐﻮﭼﯿﮏ دَﺑﻪ ﮐﺮد
ﻫﻤﻪ ﭼﯽ رو اوﮐﯽ ﮐﺮدﯾﻢ ﻓﻘﻂ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﭘﻮل ﻧﺪارم !
ﺑﻬﺶ ﺑﺮ ﺧﻮرد |: ﮐﺼﺎﻓﻂ ﻣﻌﻠﻮم ﺑﻮد ﻓﺮوﺷﻨﺪه ﻧﯿﺴﺖ
•
•
•
جک جدید قلیون
sms khndedar
•
•
•
فــقط یــه ایرانی می تونه با سِـــت کامــل آدیداس و نایک
بره بشیـــنه قـــهوه خــونه قـــلیــون بکشـــه
•
•
•
جک جدید مردن
sms khndedar
•
•
•
رفتم خونه شوهر خالم یه عکس بزرگ قاب کرده زده رو دیوار
یهو گفتم این عکست جون میده برای حجله
بی شعور از خونه شون انداخت بیرون
•
•
•
جک جدید فتوشاپ
sms khndedar
•
•
•
به تازگی دخترا خیلی خوشگل شدن
فکرکنم از نرم افزارای جدید استفاده میکنن تو ادیت
•
•
•
جک جدید باخت برزیل
sms khndedar
•
•
•
مـن از فـوتبال زیـاد سر در نمیـارم .
آلمـان اگـه 25 تـا بزنـه به برزیل سـت اول تـموم میـشه ؟
در دسته بندی جوک
•
•
•
جک جدید و لطیفه های بامزه
sms khndedar
در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد می...شد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.
ملا قبول کرد, شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت: نه, فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است. دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.
ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید. دوستان یکی یکی آمدند, اما نشانی از ناهار نبود گفتند: ملا, انگار نهاری در کار نیست. ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده, دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود. ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشپزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید. دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند. ملا گقت: چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.
نکته : با همان متری که دیگران را اندازه گیری میکنید اندازه گیری می شوید
خدا گفت:بیا تو پس می خواهی: با من مصاحبه کنی؟گفتم:اگر وقت داشته باشید. خدا لبخندی زد وگفت:وقت من بی نهایت است وبرای انجام هر کاری کافی است. چه سئوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی؟گفتم: چه چیزی بیش از همه شما را درمورد انسان متعجب می کند؟ خدا جواب داد:اینکه انها از کودک بودن خسته می شوندو برای بزرگ شدن عجله دارندو سالیان درازرادر حسرت دوران کودکی سر می کنند. اینکه سلامتیشان را برای به دست اوردن پول از دست می دهند وبعد پولشان را خرج می کنندتا دوباره سلامتی به دست اورند. اینکه با چنان هیجانی به اینده فکر می کنندکه زمان حال را فراموش می کنندولذانه در حال زندگی می کنندو نه در اینده .اینکه چنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مردو چنان می میرند که گویی هرگز زنده نبوده اند.خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی در سکوت گذشت .بعد پرسیدم:چه در س هایی از زندگی را می خواهید بندگان یاد بگیرند؟خدا با لبخندی پاسخ داد:یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرداما می توان محبوب دیگران شد. یاد بگیرند که با ارزش ترین ها اشیایی نیستند که در زندگی دارندبلکه اشخاصی است که در زندگی دارند.یاد بگیرند که نباید خود را با دیگران مقایسه کنند هرکس طبق ارزش های خودش قضاوت می شود نه در گروه و بر اساس مقایسه.یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین دارایی را دارد بلکه کسی است که کمترین نیاز را داشته باشد.یاد بگیرند که برای ایجاد زخمی عمیق در دل کسی که دوستش دارند فقط چند ثانیه لازم است اما برای التیام ان سال ها وقت لازم است. یاد بگیرند که افرادی بسیاری انهارا عمیقا دوست دارنداما بلد نیستند که علاقشان را ابراز کنند.یاد بگیرند که پول همه چیز می خرد جز دل خوش. یاد بگیرند که ممکن است دونفر یک موضوع واحد را ببینند واز ان دو بر داشت کاملا متفاوت داشته باشند. یاد بگیرند که دوست واقعی کسی است که همه چیز را درمورد انها می داندو با این حال دوستشان دارد. یاد بگیرند که کافی نیست همواره دیگران انها را ببخشند بلکه باید خودشان هم خود را ببخشند. مدتی نشستم ولذت بردم. از او برای وقتی که به من اخثصاص داده بود وبرای همه کار هایی که برای من و خانواده ام کرده بود تشکر کردم .او پاسخ داد:هر وقت بخواهی من بیست و چهار ساعته در دسترس هستم فقط کافی است صدایم کنی تا جواب بدهم.
داستانی در باره ی یک درخت و یک پسر امده است که عشق بدون قید وشرط را به بهترین شکل ممکن نشان می دهد.درخت خیلی خوشحال است که ان پسر نزد اوست.
پسر غمگین است و می گوید:من پول لازم دارم.
درخت می گوید: من پول ندارم ولی سیب دارم.اگر می خواهی می تونانی تمام سیب های مرا چیده وبه بازار ببری وبفروشی تا پول به دست اوری.
ان وقت پسر تمام سیب های درخت را چید و برای فروش برد.هنگامی که پسر بزرگ شد تمام پول هایش را خرج می کند.
بر می گردد و می گویید:من می خواهم یک خانه بسازم و پول کافی ندارم که چوب تهیه کنم.
درخت می گوید:شاخه های مرا قطع کن.انهارا ببر و خانه بساز. و ان پسر تمام شاخه های درخت را قطع کرد.
ان وقت درخت شاد و خوشحال بود.پسر بعد از چند سال بدبخت تر از همیشه بر می گردد و می گوید: می دانی من از همسر و خانواده ام خسته شدم ام و می خواهم از انها دور شوم ولی وسیله ی مسافرت ندارم.
درخت می گوید: مرا از ریشه قطع کن و میان مرا خالی کن و روی اب بیندازوبر. پسر ان درخت را از ریشه قطع می کند وبه مسافرت می رود و درخت هنوز شاد شاد بود.
داستانی در باره ی یک درخت و یک پسر امده است که عشق بدون قید وشرط را به بهترین شکل ممکن نشان می دهد.درخت خیلی خوشحال است که ان پسر نزد اوست.
پسر غمگین است و می گوید:من پول لازم دارم. درخت می گوید: من پول ندارم ولی سیب دارم.ا
گر می خواهی می تونانی تمام سیب های مرا چیده وبه بازار ببری وبفروشی تا پول به دست اوری.
ان وقت پسر تمام سیب های درخت را چید و برای فروش برد.هنگامی که پسر بزرگ شد تمام پول هایش را خرج می کند.
بر می گردد و می گویید:من می خواهم یک خانه بسازم و پول کافی ندارم که چوب تهیه کنم. درخت می گوید:شاخه های مرا قطع کن.
انهارا ببر و خانه بساز.
و ان پسر تمام شاخه های درخت را قطع کرد.ان وقت درخت شاد و خوشحال بود.پسر بعد از چند سال بدبخت تر از همیشه بر می گردد و می گوید: می دانی من از همسر و خانواده ام خسته شدم ام و می خواهم از انها دور شوم ولی وسیله ی مسافرت ندارم.
درخت می گوید: مرا از ریشه قطع کن و میان مرا خالی کن و روی اب بیندازوبر.
پسر ان درخت را از ریشه قطع می کند وبه مسافرت می رود و درخت هنوز شاد شاد بود.
یه بار یه مرده با زنش قهر میکنه بهش زنگ میزنه میگه خانم غذا چی داریم؟
خانم با عصبانیت میگه:زهر مار
مرده میگه خوبه خواستم بگم من ناهار نمیام خودت بخور!
مهریه جدید خانمها
1390 لیتربنزین ! آیا وکلیلم ؟ عروس رفته بشکه بیاره !!!
طرف زنش میمیره ، توی تشییع جنازه کنار تابوت میکه : لا اله ایولا !
ورزشی
برای درهم کوبیدن استقلال ١٠ نفر و ١٠ دقیقه کافیست ! ” کورش بزرگ ”
حمید استیلی بعد از خونه نشین شدن
پسر حمید استیلی : بابا برام توپ میخری ؟
حمید استیلی : نه بچه برو اعصاب ندارم
پسر : نمیخری ؟
حمید استیلی : نه نه نه
پسر حمید استیلی : علیییییییه دایی علیییییییه دایی
تازه فهمیدم بازیکن های با تجربه چرا وقتی گل میزنن میدوون فرار میکنن! ای پدر سوخته ها!!!
فرق ببر با مگس:
ببر رو وقتی میبینی میرینی، مگس رو وقتی میرینی میبینی!!
مگسه اضافه وزن داشته،زنش بهش میگه: عزیزم، یه مدت گه زیادی نخور تا دوباره بیای روی فرم!
یه روز یه گجشک آبادانی با یک کامیون تصادف میکنه،، راننده کامیون نگران پیاده میشه و بدن نیمه جان گنجشک رو میبره خونه و اون رو پانسمان میکنه و میذاره توی قفس...
بعد از یه مدتی گجشک به هوش میاد و با تعجب دور و برشو نگاه میکنه و بلند میشه و میلههای قفس رو میگیره و فریاد میزنه؛ (بابا مگس ابادانی ندیده بودیم)
روباهى داشت با موبایلى شماره میگرفت زاغه از بالاى درخت گفت: پایین آنتن نمیده بده برات شماره بگیرم!!
روباه تا موبایل رو داد به زاغ راغ گفت: این عوض اون قالب پنیری که کلاس سوم ابتدایى ازم زدی ! بیشعور
یعنی مو راننده رو کشتوم؟ یعنی مو توی زندانم؟
لطفا نظر بدهید.
این روزها آمار کودکان مبتلا به آبلهمرغان رو به فزونی است و این بیماری خیلی سریع و ناگهانی همانند سرماخوردگی بیشتر کودکان 5 تا 10 ساله را مبتلا میکند.
[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
توخونه ما هرجا سخن از انحراف است، نام زیبای من میدرخشد!! :
ﺻﻔﺖ” ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ” ﺭﻭ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﻟﻐﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺣﺬﻑ ﮐﻨﻦ
بعضیاااا ﺭﺳﻤﺄ ﺑﯽ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﯽ شن
یادتون باشه دوستای گلم:زخمی که میزنیم دلی که می شکنیم ارزان نیست یک جایی باید بهایش را بپردازیم. یک وقتی شاید همین نزدیکی ها.....
بهترین پندی که به عینه برام ثابت شد این بود:
دنیا دار مکافاته!
از هر دستی که بدی از همان دست هم پس می گیری.
تردیدها به ما خیانت می کنند تا به آنچه لیاقتش را داریم نرسیم.
((شکسپیر))
برداشت=داشت +کاشت=فرمول کشاورزی
موفقیت=تلاش+تعیین هدف=فرمول موفقیت
امیدوارم از مطالب استفاده کامل را برده باشید.اگر اتفاقی که باعث شده از آن درس بگیرید را در قسمت نظر خواهی ارسال کنید یا به آدرس
mortezagmail1234@yahoo.com
ایمیل کنید.تا هم من وهم بقیه از آن درس بگیریم.
نظرات خود را برای من ارسال کنید.
در یکی از کشورها یک مرکز خرید شوهر وجود داشت که ۵ طبقه بود و دخترها به آنجا می رفتند و شوهری برای خود می گرفتند.
شرایط این مرکز خرید این بود هر کس فقط می توانست یک بار از این مرکز خرید کند و به هر طبقه که می رفت دیگر نمی توانست به طبقه قبل برگردد.
روزی دو دختر به این مرکز خرید رفتند. در طبقه اول نوشته بود این مردان شغل خوب و بچه های دوست داشتنی دارند دختری که تابلو را خوانده بود گفت از بی کاری بهتره ولی می خوام ببینم که بالاتری ها چی دارند؟
در طبقه دوم نوشته بود این مردان شغل خوب با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند. دختر گفت هوم م م طبقه بالاتر چه جوریه؟
طبقه سوم نوشته بود این مردان شغل خوب با درآمد زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ای زیبا و درکارهای خانه هم کمک می کنند. دختر گفت وای ی ی چه قدر وسوسه انگیز ولی بریم بالا تر ببینیم چه خبره؟
طبقه چهارم نوشته بود این مردان شغل خوب با درآمد زیاد، بچه های دوست داشتنی، چهره ای زیبا، در کارهای خانه به همسر خود کمک می کنند و هدفی عالی در زندگی دارند. دختر: وای چه قدر خوب پس چه چیزی ممکنه در طبقه اخر باشه؟ پس رفتند به طبقه پنجم.
طبقه پنجم: این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند. از اینکه به مرکز ما آمدید متشکریم روز خوبی را برای شما آرزو می کنیم.
سلام اگه کتاب یا هر رمانی را که دوست دارین بگین براتون بذارم.
اصلا میدونید پسرا فقط 3 ثانیه طول میکشه تا عاشق بشن؟!
ثانیه اول: اووووووووف نیگاش کن
ثانیه دوم: صداشم که بامزست بی شرف
ثانیه سوم: من عاشقش شدم :|
بیچاره اصحاب کهف رفتن 300 سال تو غار خوابیدن بعد پا شدن دیدن پولشون بی ارزشه، میومدن1 شب تهران میخوابیدن به قدرت خدا پی میبردن !
مامانه به بچش میگه میدونم شیطون گولت زد موهای خواهرتو کشیدی. بچه هه میگه: آره ولی لگدی که زدم تو شکمش ابتکار خودم بود!
طبق آخرین نظر سنجی ها یکی از مهیج ترین تفریحاتِ آقایون تماشای پارکِ دوبل بانوان است
میگن تو بهشت نیم ساعت که درس خوندی مامانت میاد با یه لیوان چایی و یه کیک شکلاتی میگه عزیزم خسته شدی دیگه بسه برو فیسبوکت رو چک کن…
زندگی با * مای بی بی * شروع میشود و با * ایزی لایف * ختم میشود ، بیایید قدر لحظاتی که با شورت هستیم را بدانیم !
یه قانونی هست که میگه : یه مریضی میگیری که از هر یک میلیون نفر یه نفر اونو میگیره ! اما تو قرعه کشی بانک بین دو نفر هم که باشه تو برنده نمیشی !
از برادران یوسف پرسیدن وقتی یوسف را در چاه انداختین چه گفت : گـُــفــت شــِـلــپ !
ما که با پسر شجاع و میتیکامان بزرگ شدیم حالو روزمون اینه وای به حال بچه هایی با عمو پورنگ و خاله شادونه بزرگ میشن !
پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟
دختر: سلام. خواهش می کنم.? asl plz
پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟
دختر : تهران/نازنین/۲۲
پسر : اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه.
دختر: مرسی!شما مجردین؟
پسر : بله. شما چی؟ازدواج کردین؟
دختر : نه. منم مجردم. راستی تحصیلاتتون چیه؟
پسر : من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا دارم. شما چی؟
دختر : من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.
پسر : wow چه عالی!واقعا از آشناییتون خوشحالم.
دختر : مرسی. منم همین طور. راستی شما کجای تهران هستین؟
پسر: من بچه تجریشم. شما چی؟
دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجای تجریش می شینین؟
پسر : خیابون دربند. شما چی؟
دختر : خیابون دربند؟ کجای خیابون دربند؟
پسر : خیابون دربند. خیابون…… کوچه……پلاک….شما چی؟
دختر : اسم فامیلی شما چیه؟
پسر : من؟ حسینی! چطور؟
دختر : چی؟وحید تویی؟ خجالت نمی کشی چت می کنی؟تو که گفتی امروز با زنت می خوای بری قسطای عقب مونده خونه رو بدی.!مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟
پسر : اِ عمه ملوک شمائین؟چرا از اول نگفتین؟راستش! راستش!دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده…. آخه می دونین………..
دختر : راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای توی چت میدی؟می دونم به فریده چی بگم!
پسر : عمه جان ! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین!اگه بفهمه پوستمو میکّنه!عوضش منم به عمو فریبرز چیزی نمی گم!
دختر : او و و و م خب! باشه چیزی بهش نمیگم. دیگه اسم فریبرزو نیاریا! راستی من باید برم عمو فریبرزت اومد. بای
پسر : باشه عمه ملوک! بای……